دلتنگت که می شوم
پیشانی بر خاک می گذارم
چشمها را می بندم
هر چه غیر توست در دل
همان جا در خاک دفن می کنم
دست ها را رو به آسمانت بالا می برم
اشک که با خاک در می آمیزد
همان بوی همیشگی در جان می پیچد
و من همگام با تمام عاشقان خاک نشین
پرنده جان را در هفت آسمان دل به پرواز در می آورم
گم می شوم... گم در این همه عشق
و بزرگ می شوم ... بزرگ ... به بزرگی عشق محبان تو
با سجده ای به تمامیت عشق و به بلندای نامت
ادرکنی... ادرکنا یا عشق...