یک شب خیال چشم تودیدیم به خواب
ز آن شب دگر، به چشم ندیدیم خواب را
* * * * * * * * * * * *
بر لبم کس خنده ای هرگز مدید الا مگر
در میان گریه بر احوال خود خندیده ام
* * * * * * * * * * * *
اگر دورم زدیدارت دلیل بی وفایی نیست
وفا آن است که نامت را همیشه زیر لب دارم
* * * * * * * * * * * *
فریاد از آن نرگس مستی که تو داری
آه از دل بیگانه پرستی که تو داری
* * * * * * * * * * * *
تپیدن ، سوختن، در خاک و خون غلطیدن و مردن
بحمدالله که درد عاشقی تدبیرها دارد
* * * * * * * * * * * *
سراغ یار می پرسم به هر کس می رسم اما
به خود آهسته می گویم که یا رب بی خبر باشد
* * * * * * * * * * * *
رفت از نظر و، ز دل نرفت این غلط است
کز دل برود، هر آنکه از دیده برفت
* * * * * * * * * * * *
رفیق بی وفا را کمتر از دشمن نمی دانم
شوم قربان آن دشمن که بویی از وفا دارد
* * * * * * * * * * * *
شمع، گیرم که پس از کشتن پروانه گریست
قاتل از گریه بیجا گنهش پاک نشد
* * * * * * * * * * * *
خواهی که که غریق بحر عشاق شوی؟
مشنو، منگر، مگو، میندیش، مباش
* * * * * * * * * * * *
غم من بداند آن کس که رخ تو دیده باشد
و گرت ندیده باشد، ز کسی شنیده باشد
* * * * * * * * * * * *
ابر می بارد و می شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا؟
ابر، باران و من و یار ستاده بوداع
من جدا گریه کنان ابر جدا ، یار جدا
* * * * * * * * * * * *
به ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن، این روزگار نیست
* * * * * * * * * * * *
ثبت نام عاشقان در دفتر دیوانگی است
حاصل این عاشقی از جان و تن بیگانگی است
* * * * * * * * * * * *
اگر در خواب میدیدم غم روز جدایی را
به دل هرگز نمی کردم خیال آشنایی را
* * * * * * * * * * * *
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
* * * * * * * * * * * *
یارا چه کرده ایم که از ما بریده ای
یا ما چه گفته ایم که از ما رمیده ای
* * * * * * * * * * * *
همی گویی غمش را در دل نگهدار
نصیحت گو! نمی گویی دلت کو؟
* * * * * * * * * * * *
کجایی ای رفیق نیمه راهم
که من در چاه شب های سیاهم
نمی بخشد کسی جز غم پناهم
نه تنها از تو نالم از خدا هم
* * * * * * * * * * * *
گفتم ار عاشق شوم، گاهی غمی خواهم کشید
من چه دانستم که بار عالمی خواهم کشید
http://mosafer.h.loxblog.com
نظرات شما عزیزان: